زندگینامه پیامبران
دعای مورچه در زمان حضرت سليمان، بر اثر نيامدن باران، قحطي شديدي به وجود آمـد. به ناچار مردم به حضور حضرت سليمان آمده و از قحطي شکايت کـردنـد و درخواست نمودند تا حضرت سليمان براي طلب باران، نماز (استسقا) بخواند. سـلـيمان به آن ها گفت: فردا پس از نماز صبح، با هم براي انجام نماز استسقا به سوي بيابان حرکت مي کنيم. فـرداي آن روز مـردم جمع شدند و پس از نماز صبح، به سوي بيابان حـرکـت کـردنـد. نـاگـهان سليمان(ع) در راه مورچه اي را ديد که پـاهـايـش را روي زمـيـن نهاده بود و دست هايش را به سوي آسمان بـلـنـد نموده و مي گويد: خدايا ما نوعي از مخلوقات تو هستيم و از رزق تـو بـي نياز نيستيم، ما را به خاطر گناهان انسان ها به هلاکت نرسان. سـلـيـمـان رو به جمعيت کرد و فرمود: به خانه هايتان بازگرديد، خـداونـد شـمـا را به خاطر غير شما (مورچگان) سيراب کرد. در آن سال آن قدر باران آمد که سابقه نداشت.
نظرات شما عزیزان: